اهمیت احساسات بخش ششم
ما فهمیدیم که به طور معمول زمانی که تناسب ، شدت و کنترل پذیری احساس ها دچار مشکل می شوند که نحوه افکار و استدلال ها دچار مشکل است. اندیشمندان حوزه روانشناسی شناختی این اشکالات در رایج را شناسایی و معرفی کردند و آنها عبارتند از: فاجعه سازی ، تفکر همه یا هیچ ، تعمیم بیش از اندازه ، استنباط اختیاری ، شخصی سازی ، برچسب زدن ، ذهن خوانی ، استدلال احساسی ، که توضیح و تفسیر و تشخیص هر کدام از حوصله این بحث خارج است و نیازمند ارزیابی و مصاحبه تخصصی روانشناسی توسط درمانگر می باشد. اما در زیر به بررسی ارتباط افکار و احساس میپردازیم و به طور خلاصه نکاتی در رابطه با اینکه چطور می توان با نوجوانان در خصوص افکار گفتگو کرد بیان میکنیم. ما متوجه شدیم که هنگام بروز هر احساسی، افکاری وجود دارد که می تواند بر احساس ها اثرگذار باشند،بنابراین ضروری است نوجوانان ،با افکار و خودگویی ها اشنا شوند تا بتوانند بین انها تمایز قائل شوند. در ابتدا باید بدانیم‌ که افکار همان گفتگو و صحبت‌های درونی است که هر کسی در درونش با خود صحبت می‌کند مثل اینکه معلمم با دوستم بهتر رفتار می‌کند. اما خودگویی فکر هایی است که فقط و فقط در مورد خودتان دارید و به خود می‌گویید مثل اینکه من در درس ریاضی متوسط هستم اما در ورزش خیلی خوب هستم. جالب است بدانید که بین حرف زدن و فکر کردن تفاوتی وجود ندارد یعنی وقتی که حرف می‌زنید در حال بلند فکر کردن هستید و وقتی فکر می‌کنید آرام با خود حرف می‌زنید اگر بتوانید همان‌گونه که فکر می‌کنید به زبان بیاورید میتوانید گفتگوی خود را احساسی کنید. پس به کودکان کمک کنید افکار خود را بلند بیان‌کنند و در بهبود افکار و اصلاح آنان به آنها کمک کنید. با اینکار به کودکان و نوجوانان کمک می‌کنید تا متوجه شوند که علاوه جدا بودن فکر از احساس توانایی کنترل و تغییر آنها را دارند و در نهایت هر دو آنها روی رفتاری که بعد از هر فکر و احساسی ایجاد می‌شود کنترل تغییر دارند فقط کافی است که افکار خود را شناسایی کنند و هنگامی که متوجه افکار نادرست خود می شوند افکار مناسب را جایگزین کنند و در پی آن احساس و رفتاری که انجام خواهند داد متفاوت و موثر خواهد بود.
مهسامهاجر
کارشناس ارشد روانشناسی
بازی درمانگر و مربی مهارت های زندگی کودکان

اهمیت احساسات بخش پنجم
در بخش قبلی بررسی کردیم که یکی از دلایل تنظیم نبودن هیجان کودکان عدم تناسب بین اهمیت اتفاق و هزینه کردن میزان هیجان می باشد و والدین و مربیان کودک به عنوان تسهیل گر می توانند میزان آن هیجان را در کودک با پرسیدن در مورد شدت احساس و حتی کمک به نمره گذاری آن احساس در موقعیت های مختلف تنظیم کنند. در ادامه بررسی میکنیم که احساس ها در کودکان و بزرگسالان در طول روز یا ساعت به ساعت متفاوت هستند و این به دلیل طبیعت سیال ، روان و مداوم و در حال تغییر آنها است. عبارتی که می توان اینجا استفاده کرد این است که احساس ها مانند ابرهای در آسمان هستند می آیند و می روند و استفاده از این استعاره برای کودکان و نوجوانان می تواند ارامش بخش باشد چرا که آنها باید بدانند احساس ها دائمی نیستند و تغییر خواهند کرد و به گفته گرینبرگ و بک (۲۰۱۶) چنین درکی ، به کودک و نوجوان در تحمل بهتر احساس ها و هیجان های ناخوشایند کمک می کند. برای مثال در رابطه با تجربه احساست متفاوت با کودک می توان چنین دیالوگی برقرار کرد: من دیدم که به خاطر بازی فوتبال در آن لحظه هیجان زده بودی و الان میبینم که کمی بی قرار هستی / و یا در مثالی دیگر: به نظر می رسد به خاطر بازی ای که با دوستانت داشته ای و فکر میکنی که بد بازی کرده ای، خجالت می کشی. آیا فکر میکنی که احساس تو می تواند تغییر کند؟ و به جای آن ممکن است احساس کنجکاوی داشته باش که چطور بازی میکردند؟ هچنین مهم است که به کودکان کمک کنید تا بفهمند که احساسات در خلا ایجاد نمی شوند و همواره یاداور خاطرات،مشاهده و یا مواجه با رویداد بیرونی می تواند افکار و استدلال هایی را در افراد به همراه داشته باشد که نتیجه این افکار یا استدلال ها با احساس خوشایند و یا ناخوشایند خواهد بود. مثلا الان باران می اید در یک فرد احساس خوشایند و سرخوشی ایجاد می شود و میخواهد برای قدم زدن بیرون برود و در فرد دیگر احساس نگرانی و ناراحتی ایجاد کند.
مهسامهاجر
کارشناس ارشد روانشناسی
بازی درمانگر و مربی مهارت های زندگی کودکان

اهمیت احساست بخش چهارم
یکی از مهم ترین بخش آموزش احساس ها به کودکان این است که بدانند همه انسان ها احساسات را تجربه می کند و تنها مثل پل ارتباطی برای گفتگو است که به افراد کمک می کند تا یکدیگر را بهتر درک کنند و با هم ارتباط بهتری داشته باشند.. چهار مشکل عمده در احساسات در بین کودکان شامل: محدودیت در خزانه هیجانی ، عدم تناسب با نوع هیجان و عدم تناسب با شدت هیجان ، و کنترل هیجان. نکته مهم بعدی این است که احساس ها را می توان به دو طریق دریافت کرد : مسیر درونی و مسیر بیرونی. مسیر درونی مانند افکار مانند خاطرات مرتبط با رویداد ها و مسیر بیرونی : حواس پنجگانه مانند مشاهده چیزها و رویدادهای ناخوشایند و خوشایند است. به گفته میلار و برگر (۲۰۱۹) زمانی که یاد میگیرد احساس ها و افکار خود را شناسایی کنید بهتر می توانید به احساس خود واکنش نشان دهید و این مهارت در به دست اوردن احساس شادی و هیجان مثبت بسیار موثر است. در این بین والدین با گفتگوی مستقیم یا غیر مستقیم در مورد احساس و افکار خود در الگو گیری کودکان نقش به سزایی دارند. به عنوان مثال مادر در گفتگوی دو نفره با همسر خود دست گلی میبیند و میگوید: یادت هست در روز عروسی مان برای من دست گل قشنگی خریده بودی؟ من در آن روز احساس شادمانی داشتم و فکر میکردم یکی از بهترین روزهای زندگی خود را میگذرانم. این دیالوگ به الگو برداری کودک در بیان احساس و افکار و تفکیک آنها از یکدیگر و حتی ربط دادن افکار و احساس به هم موثر است. علاوه بر این احساس ها می توان با شدت متفاوتی تجربه کنید. علاوه بر مشکلات فراوانی که امروزه در زمینه ابراز احساس های متناسب با رویدادها در انسان ها مشاهده می شود یکی از رایج ترین مشکلات انسان ها در ابراز احساس های خود عدم تناسب بین شدت احساس ادراک شده و رویداد مرتبط است. عدم تناسب بین شدت احساس ادراک شده و یا ابراز شده با رویدادهای مربوطه است که موجب نگرانی کودک می شود. به دلیل اینکه والدین به مسائلی بیش از اندازه اهمیت می دهند. در طرف دیگر به مسائلی که باید اهمیت بدهند، اهمیت نداده اند. به عبارتی اهمیت و احساسات در سر جای خود به خوبی هزینه نشده است.
مهسامهاجر
کارشناس ارشد روانشناسی
بازی درمانگر و مربی مهارت های زندگی کودکان

بخش مهمی از ارتباط والدین با کودک، از طریق صحبت کردن برقرار می شود. یکی از رایج ترین مشکلات والدین این است که مهمترین و شاید آسان ترین راه ارتباطی با یکدیگر و فرزندانشان را بلد نیستند،یعنی روش درست گفتگو را نمی دانند. اگر هنگام صحبت کردن با کودک کلمات را با دقت و آگاهی انتخاب کرده و به کار ببریم، ارتباط مؤثری با او برقرار کرده و می توانیم او را یاری کنیم تا با چالش های محیط اطراف راحت تر کنار بیاید. بسیاری از والدین نمی دانند کلماتی که ما به زبان می آوریم چقدر می تواند سازنده و یا مخرب باشند. با استفاده از کلمات مناسب می توانیم حس همکاری، اعتماد به نفس و موفقیت را در کودک خود پرورش دهیم و به همین ترتیب با استفاده نابجا از کلمات و انتقادهای نادرست از کودک، می توانیم او را به سمت نافرمانی و لجبازی بیشتر سوق دهیم. بنابراین استفاده صحیح و بجا از کلمات، نقش کلیدی در ارتباط ما با فرزندانمان ایفا می کند.

ماهک گرشاسبی
روانشناس کودک و نوجوان
 

وقتی که بچه های ما وارد دوره نوجوانی (بین ۱۲ تا ۲۰ سال) میشن اگه نظارت ما والدین مستقیم باشه ، معمولا بچه های ما اونو تحمل نمی کنن و ممکنه در برابرش واکنش های بسیار تندی داشته باشن . این که فرزندان نتوننن تو‌دوره نوجوانی نظارت مستقیم رو‌تحمل کنن، ایراد از ما پدرمادرهاست که اونها رو مورد نظارت مستقیم قرار می دیم . نوجوان وقتی خودش را تحت نظارت مستقیم والدین می بیند احساس می کند به حریم شخصی اش تجاوز شده است، بنابراین ممکن است که واکنش منفی نشان دهد.
نازنین سهرابی 
روانشناس